محل تبلیغات شما

با گزینه‌های انتخاباتی این نوبت به دیار آمریکای لاتین سفر خواهیم کرد سفری ارزان! و بدون نیاز به گرفتن مرخصی در همین آغاز کار!. می‌دانم که هر چهار گزینه قابل تأمل و قابل اعتنا هستند و انتخاب از میان این نویسندگان سخت است اما سختی‌‌اش هم زیباست! از میان گزینه‌ها لطفاً به یک گزینه رای بدهید:

1) سه روایت از یهودا – خورخه لوئیس بورخس

هزارتوهای بورخس در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ باید خواند حضور دارد. ترکیبات متنوعی از این هزارتوها در ایران چاپ شده است. در مورد این نویسنده آرژانتینی بهترین توصیف را هربرت کوئین بصورت کاملاً اختصاصی برای خوانندگان وبلاگ در مطلب مربوط به

کتابخانه بابل آورده است. سه روایت از یهودا مجموعه داستان کوتاهی است از همین مجموعه هزارتوهای بورخس.   

2) زندگی واقعی آلخاندرو مایتا – ماریو بارگاس یوسا

اگر این کتاب انتخاب شود پنجمین رمانی خواهد بود که از این نویسنده‌ی پرویی برنده نوبل ادبیات سال 2010 می‌خوانم. چهار کتاب قبلی همگی مورد پسند من بوده‌اند:

مرگ در آند،

سالهای سگی،

گفتگو در کاتدرال و

جنگ آخرزمان.

3) مردی که همه‌چیز همه‌چیز همه‌چیز داشت – میگوئل آنخل آستوریاس

میگوئل آنخل آستوریاس (99 – 1974) شاعر و نویسنده گواتمالایی برنده نوبل ادبیات در سال 1967 است. با کمال تعجب اثری از این نویسنده در لیست 1001 کتابی که قبل از مرگ می‌بایست خواند نیست. پیش از این فقط یک کتاب از ایشان خوانده‌ام و به نظر خودم حتماً

آقای رئیس‌جمهور شایستگی حضور در این لیست را دارد. حیف است که آثار این نویسنده را بعد از مرگ بخوانیم!

4) مرگ آرتمیو کروز – کارلوس فوئنتس

تا کنون از میان آثار این نویسنده مکزیکی ( 1928-2012 ) در وبلاگ در مورد

آئورا،

کنستانسیا و البته

پوست انداختن نوشته‌ام. برخی منتقدین "مرگ آرتمیو کروز" را یکی از مهمترین رمان‌های آمریکای لاتین درباره‌ی فرجام انقلاب‌های این قاره می‌دانند.

.

ما ایرانیان در ایام عید ضمن تبریک سال نو معمولاً برای یکدیگر آرزوهای خوب می‌کنیم. سنت خوبی است. اما برخی از این آرزوها در پسِ ظاهرِ فریبنده‌ی خود می‌توانند دارای باطن خطرناکی باشند. مثلاً همین چند دقیقه قبل یکی از دوستان برای من آرزوی جیب‌های پر از پول کرد. ذهنِ من معمولاً بعد از شنیدن چنین آرزویی به سمت اوضاع اقتصادی ونزوئلا یا آلمان بعد از جنگ می‌رود و مشخصاً توصیف هاینریش بل (شاید هم گونتر گراس) از آن دوران که گفته بود با اسکناس‌هایی که برای خرید یک قوطی کبریت پرداخت می‌کردیم می‌شد اتاقی را کاغذ دیواری کرد! جیب پر از پول برای من تداعی‌کننده چنین اوضاعی است.

از طرف دیگر برخی آرزوها برای تحقق یافتن نیاز به مقدماتی دارند که بدون آنها امکان وقوع نخواهند داشت. لذا بهتر و مفیدتر آن است که آن پیش‌نیازها را برای یکدیگر آرزو کنیم. مثلاً همین پُر پول شدن جیب همگان طبعاً نیازمند یک سیستم پر رونق اقتصادی است و آن هم البته زنجیره مقدمات خودش را دارد. با پیش رفتن در یکی از شاخه‌های آن به سیستم دموکراتیک می‌رسیم که البته آن هم محصول یک جامعه دموکراتیک است. قاعدتاً جامعه‌ای دموکراتیک خواهد بود که عجالتاً تحمل عقیده مخالف را داشته باشد. پس می‌توان برای سال جدید آرزو کرد که به مجرد مواجهه با نظری که آن را نمی‌پسندیم زیپِ کیبوردمان را باز نکنیم و نفرت انباشته در درون خود را بیرون نریزیم! باور کنیم که بیرون ریختن آنها موجب خلاصی ما نمی‌شود. با این کار فقط بار دیگر آن سخن اومبرتو اکو در مورد فضای مجازی و گسترش تریبون برای .ها را ثابت می‌کنیم. خودمان را تبدیل به نمونه‌های بارز مدعای ایشان نکنیم. مطمئنم که ایشان راضی به زحمت ما نیستند!

الان که می‌خواهم با آرزوی بالا رفتنِ قدرتِ تحملِ عقیده‌ی مخالف برای خودم و دوستان و هموطنانم این مطلب را به پایان برسانم، با مرور وقایعی که در سال گذشته شاهد آن بودم، به نظرم رسید که باز هم باید به یک مرحله عقب‌تر بروم تا آرزویم هدر نرود! در این مرحله ما ابتدا باید یاد بگیریم عقیده‌ی موافق خودمان را تحمل کنیم!! می‌دانم که غول چراغ جادو با شنیدن این آرزو خنده‌اش می‌گیرد اما باکی نیست. خندیدن ایشان بهتر از آن است که بذر آرزویمان را در شوره‌زار بپاشیم.

طبعاً تحمل عقیده موافق مستم داشتن حوصله‌ی خواندن و شنیدن و البته درک کردن آن است. همین را برای خودم و دیگران آرزو می‌کنم.

سال نو مبارک.

.

پ ن 1: کتاب بعدی که در موردش خواهم نوشت ما» اثر یوگنی زامیاتین است.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها